سفــر تابستون 92
همراه پسر دایی محسن ؛ اومدیم دنبالت ، ٢٥ روز هست که مهمون مادر و پدر بزرگت هستی و خوش میگذرونی توی مسیر برگشت از جاده های شمال رد میشیم . اینجا با تله کابین رفتیم بالای کوههای پر درخت . اینجا از ١١٨ پله برای دیدن رودخانه و نهار خوردن پایین رفتیم . وقتی پاهامون رو توی آب رودخونه دیزین گذاشتیم ! این شکلی شدیم اینم حلزونات که حسابی گردن کشیدن ! اینم صدفهای تو و مهدی که کنار ساحل چیدید ! ...
نویسنده :
مامانی
12:28